رضا بروسان ، شاعر مشهدی و فرزند شهید بروسان که به همراه همسرش الهام اسلامی ، از شاعره های انقلاب و فرزندانش لیلاو مجتبی عازم سفر بودند در کیلومتر 15 جاده قوچان به شیروان در دچار یک حادثه رانندگی شدند .(متن خبر)
سیب سرخی شد و چرخی زد و ایمان را کشت
سبد خالی امسال به سیبی ننشست
خاک بی برکت این مزرعه باران را کشت
حجرالاسود ما روشنی باغچه بود
قبله آنقدر عوض شد که مسلمان را کشت
کوچه در کوچه زمین خورد و به راهی نرسید
داغ این کوچه بن بست ، خیابان را کشت
دشنه ای داشت پدر تشنه تر از اسبم بود
درد آنقدر فرو رفت که درمان را کشت
شعله دست تو روشن که در این شهر هنوز
می شود با دف تو نصف خراسان را کشت ... رضا بروسان
.....
ماه بی حوصله دشت ، بیابان را کشتسیب سرخی شد و چرخی زد و ایمان را کشت
سبد خالی امسال به سیبی ننشست
خاک بی برکت این مزرعه باران را کشت
حجرالاسود ما روشنی باغچه بود
قبله آنقدر عوض شد که مسلمان را کشت
کوچه در کوچه زمین خورد و به راهی نرسید
داغ این کوچه بن بست ، خیابان را کشت
دشنه ای داشت پدر تشنه تر از اسبم بود
درد آنقدر فرو رفت که درمان را کشت
شعله دست تو روشن که در این شهر هنوز
می شود با دف تو نصف خراسان را کشت ... رضا بروسان
حالا مرگ شایعهای نیست که در شهر پیچیده باشد٫ حقیقت است و دیگر «رضابروسان» و «الهاماسلامی» جاودانه شدهاند در رنگ کلماتی که سپید است و سبز و بوی صداقت میدهد.
پاسخحذفخدا رحمت کند من نام این دو شاعر بزرگ را نشنیده بودم اما کارها بسیار قوی بود؛ شاید نخواستهاند که هیچ درباری دربارهاشان بنویسد و تبلیغشان کند. همین رنگ صداقت به کلام سپدشان دادهاست شاید.