۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

کار پشت میزی

این محسن رضایی هم حرفهایی می زند که البته خیلی در اندازه های خودش است، یعنی به معنای دیگر منطقی نیست. یعنی به نظرم منظورش یک چیز دیگر است که یک چیز دیگر گفته است. یا یک کشور دیگر را می گوید که در توصیفاتش نگفته. جمله ای که آقای محسن خان رضایی ابراز داشته این است: "مدیریت پشت میز جواب نمی دهد." ما از کجا بایدبدانیم؟ یعنی ما که اصلا چنین چیزی را در حال حاضر نداریم که بدانیم جواب می دهد یا نمی دهد.

در حال حاضراگر کسی بدون بردن نام هیچ کسی بگوید مدیریت وی ضعیف است، به احتمال نود درصد منظورش احمدی نژاد است. چون تنها کسی که در موردش انتقاد می شود ولی نامش برده نمی شود، همین آقای احمدی نژاد است. این آدم هم که اصلا نمی داند میز یعنی چه. صد بارسفر شهرستانی در این شش سال رفته، اگر فرض کنیم که هر سفر سه روز طول کشیده باشد، 300 روز در شهرستانهای مختلف بوده، حداقل پنجاه سفر هم خارج از کشور رفته که هرکدام به فرض چهار روز حداقل طول بکشد، می شود 200 روز. هفته ای دو روز هم که در سالهای اول ریاست جمهوری برای رعایت حقوق مستخدمان و آبدارچی ها و مبارزه با کم کاری به وزارتخانه های مختلف می رفت، در دو سال دوم ریاست جمهوری اش هم برای حفظ اسلام هفته ای دو روز یا توی مراکز غنی سازی و دفتر روحانیون یا توی بیت رهبر وپادگانهای سپاه ولو بود، در سال اول ریاست جمهوری هم که هفته ای دو روز در بیت رهبری بود، در پنج سال اول هم هفته ای حدود یک بار سخنرانی تلویزیونی داشت، یا برای سینه زنی و زنجیرزنی به هیات های مختلف می رفت. در این یک سال اخیر هم هفته ای دو روز یا مطب دکتر جراحی زیبایی است و دارد خودش را می کشد که خوشگل بشود، یا در حال افتتاح کورش و داریوش و شاهنامه و ملک الشعرای بهار و این جور چیزهاست، سرجمع حساب کنیم، احمدی نژاد اگر هفته ای شش روز کار کرده باشد، حدود 2000 روز کارکرده است. از این دو هزار روز 500 روز در گردش و تفریح سیاحتی زیارتی بوده، 500روز هم مشغول بازدید و روکم کنی یا التماس دعا، تقریبا هفته ای دو روز در دفترشکار کرده. شب ها هم که مشغول برداشت شبانه از بانک هاست، این کجایش پشت میزی است؟
البته این حرف درست است که مدیریت احمدی نژاد از پشت میز جواب نداده، چون اگر منظور از دادن جواب، اجرای وعده هاست، که قرار بود تورم یک رقمی بشود، ایران اقتصاد اول جهان بشود، ایران باید حداقل پنج سال قبل هسته ای می شد، تشکیلات سازمان ملل باید عوض می شد، باید میلیاردرها پول شان را می دادند به فقرا، من نمی گویم این چیزها انجام نشده، ولی جان مادرتان، به همان ناموس سردار رضایی، کور که نیستیم، خودتان بگویید شده یا نه؟ مردم که دوستش ندارند و در تهران هوادارانش پنج درصد رای آوردند. رهبرهم که نمی داند چطوری از دستش خلاص شود، رئیس مجلس هم که فاتحه اش را خوانده است. رئیس قوه قضائیه هم که نصف اتاق هایش را پرونده رئیس جمهور و معاونانش پر کرده است. سپاه که معتقد است تیم احمدی نژاد می خواهد کودتا کند. وزارت اطلاعات هم که از دست او شاکی است، وزرای سابق اش که همه اخراج شده اند و همه دشمن خونی اوهستند. برادرش و عروس اش و دامادش هم که هر روز علیه او حرف می زنند، تازه، داوودشان غصه می خورد که چرا نمی توانم علیه او حرف بزنم. پس احتمالا منظور محسن رضایی از اینکه مدیریت پشت میزی جواب نمی دهد احمدی نژاد نمی تواند باشد، چون درست است که جواب نمی دهد، ولی پشت میزی نیست. پس منظور یکی دیگر است........

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر