جاهد جهانشاهی درگذشت. اینکه هنرمندی را، یا اصلا یک انسانِ ارزشمند را از دست دادهایم به قدرِ کافی دردآور هست که قلبمان تابِ شنیدنِ خبرهایِ حواشی را نداشته باشد. نمیدانم چرا نشده که امکاناتِ خاکسپاریِ مرحوم جهانشاهی در قطعهی هنرمندان، فراهم شود.
کاری به این ندارم که چه کسی کوتاهی کرده و چرا اصلا. کاری به دستهایِ پیدا و پنهان ندارم. هیچوقت نداشتهام. ناراحتیام از این است که چطور ممکن است وقتی خبرِ برپاییِ مراسمِ تشییع پیکرِ ایشان در خانهی هنرمندان رسانهای شده، این خانهی محترم از پذیرشِ پیکرِ مرحوم شانه خالی کند! تا امروز فکر میکردم شاید تعریفِ امروزمان از هنرمند تغییر کرده است و خیلی از ساختارها به همین دلیل شگفتزدهمان میکند. اما امروز مطمئن شدم که تعریفِ انسانیت و انسانبودن و چهارچوبهایِ آن است که تغییر کرده یا دچار دگردیسی شده. و وقتی ساختارِ بنیادینِ موجودی دچار دگردیسی شود، باید انتظارِ چیزی در حدِ فاجعه یا دستِ پایین، چیزی شبیهِ سرطان داشت. آیا وجودی به اسمِ انسانیت دچار سرطان شده است؟
منبع:سیب ترش
کاری به این ندارم که چه کسی کوتاهی کرده و چرا اصلا. کاری به دستهایِ پیدا و پنهان ندارم. هیچوقت نداشتهام. ناراحتیام از این است که چطور ممکن است وقتی خبرِ برپاییِ مراسمِ تشییع پیکرِ ایشان در خانهی هنرمندان رسانهای شده، این خانهی محترم از پذیرشِ پیکرِ مرحوم شانه خالی کند! تا امروز فکر میکردم شاید تعریفِ امروزمان از هنرمند تغییر کرده است و خیلی از ساختارها به همین دلیل شگفتزدهمان میکند. اما امروز مطمئن شدم که تعریفِ انسانیت و انسانبودن و چهارچوبهایِ آن است که تغییر کرده یا دچار دگردیسی شده. و وقتی ساختارِ بنیادینِ موجودی دچار دگردیسی شود، باید انتظارِ چیزی در حدِ فاجعه یا دستِ پایین، چیزی شبیهِ سرطان داشت. آیا وجودی به اسمِ انسانیت دچار سرطان شده است؟
منبع:سیب ترش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر