حاکمان روزی سپر اخلاق به دست می گیرند که شمشمیر قدرتشان کند شده است.
1-در ایران این باور عمومی و نادرست وجود دارد که سیاست با اخلاق میانهای ندارد. حقیقت این است که این "قدرت" است که با اخلاق سر ناسازگاری ( نه تضاد) دارد و نه سیاست. اما در ایران چون حاکمان و سیاستمداران اغلب از قدرتی برخوردار می شوند که مهار ناپذیر است و این قدرت مجالی برای اخلاق باقی نمی گذارد گمان می رود که هر کس سیاست پیشه گرفت اخلاق را نیز تعطیل می کند و یا باید تعطیل کند.
۲- دیروز مجلس بر سر احمدی نژاد و لاریجانی هوار شد و فرو ریخت."هویت" شان یکی بود. هر دو این کاره بودند. بداخلاقی کردند. تهمت زدند و آبرو ریزی کردند. هردو بازنده بودند. حکایت این دو سران قوای جمهوری اسلامی، حکایت مردی درویشی است که چون خانه ی فرسوده اش بر سر او فرو ریخت، فریاد برآورد که چرا خبردارم نکردی تا زن و بچهام را از آن خارج کنم که زیر آوار نمانند؛ غافل از آنکه ترک های دیوار به صد دهان و زبان او را خبر کرده بودند و او گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن نداشت.
۳- آنچه دیروز در مجلس شورای اسلامی گذشت، هرآنچه امروز محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی گفتند و شنیدند، در محتوا چیز جدیدی نبود. تفاوت تنها در مکان بود و ابعاد خبری آن.
دست کم خیلیها بر این باورند و خیلیها در این چند سال گفته اند و نوشته اند که از این دولت و مجلس یکدست و یک خلق و یک خو، خیری نصیب کشور و ملت نخواهد شد. دعوای دیروز این دو نفر در صحن علنی مجلس، تنها چشمهای از حکومت در غیاب مردم است. تهمتها و توهینها و افشاگریهای متقابل احمدی نژاد و لاریجانی، تنها گوشهای از فسادی است که بدون وجود آزادی می تواند دامن گیر هر قدرتی شود و بیاخلاقی و بداخلاقیهای رسمی در صحن علنی مجلس، نمود عینی بیقانونی است وسرچشمه ی همه ی اینها قدرت مطلقه است.
در حالی که چند ساعت از این دعوا نگذشته ست، عرصه ی بسیاری از رسانهها پر شده است از تذکرها و طعنه و کنایهها به اصولگرایان و دولت و مجلس برخاسته از آنان. طعنهها و کنایه هایی که صد البته حاوی وحامل سخنان حقی است که بارها و بارها گفته شده اند و ناشنیده مانده اند. سخنانی که حتی اگر نصفی از آنان هم مسموع می افتاد کار به اینجا و به امروز نمی کشید.
باید منصف بود.از ۲۲ بهمن ۵۷ تا به امروز، کم نیستند منتقدان و مخالفانی که جمهوری اسلامی را به فرو غلطیدن در دامن قدرت مطلقه زنهار می دهند . پس از سه دهه آش چنان شور شده است که حسین شریعتمداری هم غیر اخلاقی بودن رفتارهای سران نظام را تشخیص می دهد و در حالی که به عادت و ادب کیهانی خویش آنها را "فلان فلان شدهها !" می خواند، اقرار می کند که "اقدام رئيس جمهور در ايراد اتهام به برادر رئيس مجلس اقدامي غير اخلاقي، غير عقلاني و نوعي تحريف صورت مسئله است. "
۴-به نظرم اشاره به غیر اخلاقی بودن آنچه در مجلس گذشت، تکرار مکرراتی است که بارها و بارها گفته شده است. مشکل این جاست که حاکمان و سیاستمداران و حتی در بسیاری از اوقات روشنفکرانمان نیز تاخیر دارند! همیشه وقتی اقرار می کنند که کار از کار گذشته است. روزی سپر اخلاق به دست می گیرند که شمشمیر قدرتشان کند شده است. مادامی که تهیه کننده برنامه ی هویت به چنین وضعی می افتد، بیشک احمدی نژاد هم روزگاری به شنود سخنانش اعتراض خواهد کرد و از توهین و تهمت تبری خواهد جست و برای نصیحت به دیگران احادیث قدسی خواهد خواند.
۵-آنچه در مجلس گذشت، تنها برای عقب ماندهها و در قدرت مانده هایی چون حسین شریعتمداری نخستین جلوه ی بیاخلاقی و بد اخلاقی حاکمان ایران زمین است . سالهاست مردم عادی روزانه به دیدن این صحنههای زشت و هتاکانه عادت کرده اند. غیر قابل پیش بینی بودن رفتار مردم در گلوگاههای انتخاباتی، شاهد روشنی بر این ادعاست. وقتی علی لاریجانی به احمدی نژاد گفت مردم شخصیت شما را شناختند، درست آن بود که بگوید من هم امروز مانند مردم شخصیت شما را شناختم.
نوشته از:طاها پارسا
1-در ایران این باور عمومی و نادرست وجود دارد که سیاست با اخلاق میانهای ندارد. حقیقت این است که این "قدرت" است که با اخلاق سر ناسازگاری ( نه تضاد) دارد و نه سیاست. اما در ایران چون حاکمان و سیاستمداران اغلب از قدرتی برخوردار می شوند که مهار ناپذیر است و این قدرت مجالی برای اخلاق باقی نمی گذارد گمان می رود که هر کس سیاست پیشه گرفت اخلاق را نیز تعطیل می کند و یا باید تعطیل کند.
۲- دیروز مجلس بر سر احمدی نژاد و لاریجانی هوار شد و فرو ریخت."هویت" شان یکی بود. هر دو این کاره بودند. بداخلاقی کردند. تهمت زدند و آبرو ریزی کردند. هردو بازنده بودند. حکایت این دو سران قوای جمهوری اسلامی، حکایت مردی درویشی است که چون خانه ی فرسوده اش بر سر او فرو ریخت، فریاد برآورد که چرا خبردارم نکردی تا زن و بچهام را از آن خارج کنم که زیر آوار نمانند؛ غافل از آنکه ترک های دیوار به صد دهان و زبان او را خبر کرده بودند و او گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن نداشت.
۳- آنچه دیروز در مجلس شورای اسلامی گذشت، هرآنچه امروز محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی گفتند و شنیدند، در محتوا چیز جدیدی نبود. تفاوت تنها در مکان بود و ابعاد خبری آن.
دست کم خیلیها بر این باورند و خیلیها در این چند سال گفته اند و نوشته اند که از این دولت و مجلس یکدست و یک خلق و یک خو، خیری نصیب کشور و ملت نخواهد شد. دعوای دیروز این دو نفر در صحن علنی مجلس، تنها چشمهای از حکومت در غیاب مردم است. تهمتها و توهینها و افشاگریهای متقابل احمدی نژاد و لاریجانی، تنها گوشهای از فسادی است که بدون وجود آزادی می تواند دامن گیر هر قدرتی شود و بیاخلاقی و بداخلاقیهای رسمی در صحن علنی مجلس، نمود عینی بیقانونی است وسرچشمه ی همه ی اینها قدرت مطلقه است.
در حالی که چند ساعت از این دعوا نگذشته ست، عرصه ی بسیاری از رسانهها پر شده است از تذکرها و طعنه و کنایهها به اصولگرایان و دولت و مجلس برخاسته از آنان. طعنهها و کنایه هایی که صد البته حاوی وحامل سخنان حقی است که بارها و بارها گفته شده اند و ناشنیده مانده اند. سخنانی که حتی اگر نصفی از آنان هم مسموع می افتاد کار به اینجا و به امروز نمی کشید.
باید منصف بود.از ۲۲ بهمن ۵۷ تا به امروز، کم نیستند منتقدان و مخالفانی که جمهوری اسلامی را به فرو غلطیدن در دامن قدرت مطلقه زنهار می دهند . پس از سه دهه آش چنان شور شده است که حسین شریعتمداری هم غیر اخلاقی بودن رفتارهای سران نظام را تشخیص می دهد و در حالی که به عادت و ادب کیهانی خویش آنها را "فلان فلان شدهها !" می خواند، اقرار می کند که "اقدام رئيس جمهور در ايراد اتهام به برادر رئيس مجلس اقدامي غير اخلاقي، غير عقلاني و نوعي تحريف صورت مسئله است. "
۴-به نظرم اشاره به غیر اخلاقی بودن آنچه در مجلس گذشت، تکرار مکرراتی است که بارها و بارها گفته شده است. مشکل این جاست که حاکمان و سیاستمداران و حتی در بسیاری از اوقات روشنفکرانمان نیز تاخیر دارند! همیشه وقتی اقرار می کنند که کار از کار گذشته است. روزی سپر اخلاق به دست می گیرند که شمشمیر قدرتشان کند شده است. مادامی که تهیه کننده برنامه ی هویت به چنین وضعی می افتد، بیشک احمدی نژاد هم روزگاری به شنود سخنانش اعتراض خواهد کرد و از توهین و تهمت تبری خواهد جست و برای نصیحت به دیگران احادیث قدسی خواهد خواند.
۵-آنچه در مجلس گذشت، تنها برای عقب ماندهها و در قدرت مانده هایی چون حسین شریعتمداری نخستین جلوه ی بیاخلاقی و بد اخلاقی حاکمان ایران زمین است . سالهاست مردم عادی روزانه به دیدن این صحنههای زشت و هتاکانه عادت کرده اند. غیر قابل پیش بینی بودن رفتار مردم در گلوگاههای انتخاباتی، شاهد روشنی بر این ادعاست. وقتی علی لاریجانی به احمدی نژاد گفت مردم شخصیت شما را شناختند، درست آن بود که بگوید من هم امروز مانند مردم شخصیت شما را شناختم.
نوشته از:طاها پارسا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر