۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

فریاد زیر آب

در موسیقی پاپ ایرانی نمی‌توان داریوش را در هیچ گروه دیگری دسته‌بندی کرد. «داریوش اقبالی» و طرفدارانش به لحاظ پایگاه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، پدیده‌ی منحصر به فردی هستند که ویژگی‌های مخصوص به خود را دارند. عاشقان این خواننده را شاید بتوان از نظر طبقاتی چیزی در میانه‌ی طرفداران «جواد یساری» و «فرهاد مهراد» دسته‌بندی کرد. علاقه‌مندان داریوش دو دسته بودند، دسته‌ی نخست آنهایی که مانند حامیان «یساری» متعلق به قشر محروم اقتصادی و فرهنگی بودند با این تفاوت که سطح فکری آنها آنقدر بالا بود که معنا و مفهوم اشعار و ترانه‌هایی که داریوش در آهنگ‌هایش می‌خواند را بفهمند، پس نمی‌شد به آسانی آنها را با حامیان موسیقی «کوچه-بازاری» یکی کرد. بخش دوم از عاشقان داریوش را افرادی تشکیل می‌دادند که با وجود آنکه به اندازه‌ی قشر روشنفکری که خواننده‌ی محبوبشان فرهاد بود درگیر سیاست و یا موضوعات فرهنگی و هنری جدی نبودند اما از سویی دیگر، نمی‌توانستند از خواننده‌ای که صدا و ترانه‌هایش آیینه‌ای از واقعیات موجود در جامعه‌‌شان بود چشم بپوشند. فراموش نکنیم که در بسیاری از آلبوم‌ها و آهنگ‌ها تیمی داریوش را همراهی می‌کردند که اعضایش همان همکاران قدیمی فرهاد و فریدون فروغی بودند از شهریار قنبری و اردلان سرافراز گرفته تا اسفندیار منفردزاده و واروژان. این بود که می‌شد هم‌زمان عکس او را در کنار تصویر فردین بر روی در پیکان‌های مدل پایین مسافرکش دید و هم چسبیده به عکس چگوارا بر روی دیوار اتاق دانشجویان چپ و انقلابی.


شخصیت داریوش نیز تا اندازه‌ی زیادی در ایجاد این فضای دوگانه کمک کرده است. او خود از سویی به موضوعات سیاسی و اجتماعی جامعه‌اش علاقه‌مند بود تا جایی که بر سر همین باورها به زندان افتاد اما از سوی دیگر حاضر نبود آنقدر بر سر افکارش ایستادگی کند که بخواهد برای رسیدن به آنها دست از همه چیز بکشد، شاید به همین سبب بود که حاضر شد تا با خواندن ترانه‌‌ای در ستایش محدرضا پهلوی از زندان به در آید. داریوش از سویی به سراغ ترانه‌ها و اشعار مدرنی از شاملو و نادر نادرپور می‌رفت و از سوی دیگر آهنگ‌های رومانتیکی می‌خواند که زبان حال جوانان و نوجوانان عاشق‌پیشه بود. او برای فیلم‌هایی ترانه خواند و بازی کرد که نه می‌شد آنها را در شمار آثار سینمایی که به «فیلم‌-فارسی» مشهور بودند طبقه‌بندی کرد و نه تا آن میزان ساختارشکن و روشنفکرانه به شمار آورد که مصداق فیلم‌های با مخاطب خاص باشند. این بود که این کارها می‌توانست میلیون‌ها نفر را به سینماها بکشاند. ترانه‌های داریوش در طول چهار دهه، یار و همدم همه‌جور آدمی بوده‌اند، از زندانی سیاسی پیش و پس از انقلاب گرفته تا شکست‌خوردگان عشقی، از مذهبیون خداباور تا بی‌دینان و شکاکان، از نسل سوم انقلاب تا هم‌سن و سالان خود این هنرمند در داخل و خارج از کشور، از چپ انقلابی و دموکرات تا راست و سرمایه‌دار و سلطنت‌طلب همه و همه با ترانه‌های او زندگی کرده، از آنها امیدگرفته و یا گریسته‌اند. داریوش هنوز که هنوز است محبوب شمار فراوانی از ایرانی‌ها از هر طبقه‌ی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است و حتا کسانی که در جمع، شخصیت او و یا سبک آهنگ‌ها و ترانه‌هایش را به باد انتقاد می‌گیرند خود در خفا دل به آهنگ‌هایش می‌سپارند.

منبع:رادیو کوچه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر